متن استاتیک شماره 54 موجود نیست

زندگی نامه و وصیت نامه شهید دکتر سید محمد ابراهیم فقیهی


ولادت: ۱۳۲۰ - نی ریز

شهادت: ۱۹/۷/۱۳۶۰ – شیراز

 

عکس پرسنلی شهید دکتر سید محمد ابراهیم فقیهی

 

سید محمد ابراهیم فقیهی در سال ۱۳۲۶ در شهرستان نی ریز استان فارس دیده به جهان گشود. او فرزندی از سلاله ی طه بود، که در فضای معنوی و آکنده از معنویت پرورش یافت. در سنین خردسالی قرائت کلام الله مجید را فراگرفت و تحصیلاتش را تا پایان مقطع دبیرستان در رشته ی علوم تجربی ادامه داد . سپس جهت طی خدمت نظام وظیفه به شهرستان ساوه اعزام شد. اما در آن جا به فعالیت های سیاسی روی آورد و بارها مورد تعقیب و شکنجه ی رژیم  ستم شاهی قرار گرفت. سید با اتمام خدمت به دانشگاه علوم پزشکی شیراز راه یافت و هم زمان با تأسیس انجمن اسلامی دانشگاه فعالیت های انقلابی را گسترش داد.او هم چنین در راه اندازی و تشکیل شورای برنامه ریزی و نظارت بر امور بهداشت و درمان استان فارس تلاشی پیگیر داشت. در سال ۱۳۴۸ بعد از انفجار در خوابگاه دانشجویان و شهادت سه تن از دانشجویان به جرم رهبری تظاهرات دانشجویی، دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت. یک بار نیز به علت مبارزه با رژیم شش ماه از دانشگاه اخراج شد. فقیهی اغلب با آیت الله دستغیب و آیت الله محلاتی در تماس بود. با شروع جنگ نخستین گروه امداد پزشکی در خوزستان را تشکیل داد و خود نیز به همراه دیگر هم رزمانش به اهواز عزیمت کرد. تشکیل کمیته ی کمک به عشایر، تشکیل جامعه ی اسلامی تقوا، راه اندازی انجمن اسلامی پزشکان، راه اندازی و تشکیل صندوق قرض الحسنه ی            « اندوخته های خاتم (ص)» ، تأسیس شرکت تعاونی در شهرستان نی ریز و چاپ نشریه ای در ساوه از اقدامات دیگر فقیهی بود. دکتر سید محمد ابراهیم فقیهی سرانجام در روز هفدهم مهرماه سال ۱۳۶۰ در محل کار خود در دانشگاه درحالیکه به عنوان دستیار تخصصی رشته جراحی استخوان و مفاصل در حال تحصیل و خدمت بود ،توسط منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و در ۳۴ سالگی به عرش اعلی پر گشود.

بلند گوی سید ابراهیم

از همان کودکی، سیدابراهیم تعبد و روحانیت خاصی داشت. در دوران مدرسه علاوه بر اینکه صبح ها سر صف قرآن می خواند، امام جماعت بچه ها هم بود. علاقه زیادی هم به گفتن اذان، خواندن مناجات و مداحی اهل بیت داشت. پدر که این علاقه ابراهیم را دید، برایش یک بلند گو خرید و روی پشت بام نصب کرد. ابراهیم وقت اذان، پشت بلندگویش اذان می گفت. ماه های رمضان، با آن بلند گو برای مردم مناجات می خواند و ایام عزاداری نوحه سرایی می کرد.

زمان انقلاب هم یک بلند گو داشت که با آن در تظاهرات ها شعار می داد. حتی به سفر حج هم که مشرف شد، این بلند گو دستی همراهش بود و در بین حجاج فریاد مرگ بر آمریکا سر می داد.

مشت بر سندان آهنی

 سیدابراهیم در دوران دانشجویی، یک مبارز تمام عیار بود، بالاخره هم ساواک وقتی که برای بزرگ داشت سه تن از شهدای دانشجوی شیراز مراسمی را به پا داشته بود ردش را زد. تعریف می کردکه :در شکنجه گاه ساواک زیر ناخن هایم سوزن گذاشتند و زیر آن آتش گرفتند، نتیجه که نگرفتند، ناخن هایم را کشیدند. باز هم حرفی نشنیدند، شروع کردند با کابل های سیمی شلاق زدن، بازهم نتیجه نگرفتند. تا اینکه تیمسار پهلوان مهره کثیف شاه در شیراز شخصاً آمد و به شکنجه گران گفت: «چرا کار بیهوده می کنید، می خواهید با مشت سندان آهنی را خرد کنید!»

همیشه در جیب ابراهیم یک جلد قرآن بود که می گفت این محافظ من است. تعریف می کردکه: تیمسار دست در جیب من کرد و قرآن را در آورد با غیض گفت: « این چیه؟ این اوراق مضره را برای چی با خودتان حمل می کنید؟»

با خشم گفتم: «این اوراق مضره نیست، قرآن است»

تیمسار عصبانی شد و دستور داد با کابل به جانم افتند. آنقدر زدند که از هوش رفتم.

ابراهیم حسرت یک آخ را به دل مزدوران رژیم گذاشته بود.

خاطرات بیشتر را در جلد دوم مجموعه همسفر تا بهشت( پرچمی به رنگ خون) بخوانید.       

وصیت نامه

سپاس و ستایش پروردگار جهانیان را که هستى کاینات در ید قدرت و توانایى اوست. بشر را به عنوان شناسایى خودش به جهانیان آفرید و چه نیکو آفرید و قوانینى موافق فطرتش توسط برگزیدگان راستینش پیامبران الهى در اختیار او گذاشت تا با تفکر و تعمق در آن راه سعادت خود دریابد. درود به خاتم پیامبران محمد مصطفى (ص) که با اراده آهنى و خلق عظمش قرآن تنها راهنماى بشریت را و حال عازم خانه خدا هستم و مى روم که با خداى خود راز و نیاز و اعمال حج که بحق عمل خودسازى توحیدى است انجام دهم و این چند جمله را بر روى صفحه بعنوان وصیت مى نگارم. {همسر} عزیزم همیشه سعى کن که راه تو راه خدا و پیغمبر و امامان بحق باشد و یک لحظه از یاد خدا غافل مباش. در تربیت فرزندان من در راه ایدئولوژى اسلامى کوشا باش. سرنوشت هر کس در ید قدرت الهیت اوست. به پدر و مادر و آشنایان من براى من حلال بودى بطلبید. از دست من ناراحتى دیدى مرا ببخشى که خداوند به بخشایندگان اجر جزیل عنایت فرماید. این مبلغ ناچیزى که در اختیارت مى باشد به هر راهى که مى خواهى مصرف کن. مبلغ نزدیک به سه هزار تومان مربوط به مستضعفین در نزد تو مى باشد که در صورت نیامدن من در راه شرعى خودش به صرف برسان. در خاتمه باز هم تأکید مى کنم در هر حال خدا را فراموش نکن که مبدأ و منشأ هر کس به سوى اوست.

سیدمحمد ابراهیم فقیهى ۴/۸/۵۸ ساعت ۲ صبح.